عید سال 93
سال 93 آغاز شد و تو عیدی ما از طرف خدا هستی همه وجود ما ،سالی همراه با سلامتی و شادابی را برای خانواده سه نفرمان خواستارم .
عزیز دل مامان دستهایت را شناختی و اصرار داری توی دهانت ببری، وقتی گریه میکنی آخرش یه غرکوچک (هین )میزنی که من و بابا عاشق این اعتراض کوچک تو هستیم .
انقدر دست توی دهانت کردی که بالاخره برایت پستونک خریدیم و پستونکی شدی .
دو ماهه شدنت را با تمام وجود بهت تبریک میگم نازم ولی واکسن زدن در این ماه خیلی بد بود و خیلی گریه کردی ،من هم گریه کردم ،دوست دارم .
عشق مامان شبها غلت میخوری وموهای هر کسی راکه در بغلش باشی میکنی و کلی با هم در طول روز بازی میکنیم .
دختر دردونه من امسال اولین سالی است که من مادر شدم ولی همه روز درگیر دکتر و سونو گرافی تو بودم به من سلامتیت را هدیه بده و دیگه گریه نکن ،البته بابا با دادن هدیه اش از طرف شما به من و تبریک روز مادر کلی به من روحیه داد ،ممنون بابایی .
بالاخره بعد از پیگیریهای مداوم در 1392/02/02 مشخص شد که شما به لبنیات گاوی و گوشت گاو حساسیت داری ناناز من .
عزیزم سه ماهگیت مبارک بدون من و بابا عاشقانه دوست داریم .